
حالا بر گردیم به نمودار و تصویری که آن از شکل دهی و حجاری یک چوب ارائه داده است . در این مورد مي خواهيم از ايده (( toaist )) استفاده کنم تا توضیح دهم که چرا این شرایط این قدر جذاب و جالب است این کار را (( ارزش نامعین )) می نامند . و بسیار مناسب است اگر بگوییم که این کار به وسیلۀ در نظر گرفتن و فرض قرار دادن یک تکه یا قالب چوب انجام می شود .
این تکه چوب هیچ شکل خاصی اول ندارد و برای کار خاصی طراحی نشده است . آن ترکیب به خصوصی ندارد و از نظر زیبا شناسی هیچ پدیدۀ مهمی نیست .
بنابراین چون این تکه چوب ساده است و به نظربي فایده می آید ، هیچ ارزشی ندارد و برایمان مهم هم نیست تنها راه برای با ارزش کردن آن این است که آن را به شکل خاصی طراحی یا حجاری کنیم . آن را رنگ بزنیم صیقل بدهیم و چیز خوب و زیبایی از آن درست کنیم . آیا تنها راه ارزشمند کردن آن تکه چوب همین است ؟ نه .
اگر راجع به این موضوع بیشتر فکر کنید می بینید که این تکه چوب حجاری نشده ارزش های زیادی دارد . وقتی شما آن تکه چوب را طراحی کنید چیزی به آن می دهید اما چیزی هم از آن می گیرید . وقتی شما آن چوب را به چیزی تبدیل می کنید آن چوب تبدیل به یک جسم حجاری شده می شود و اما آن چیزی که آن از دست می دهد این است که آن جسم توانایی بالقوۀ ذاتی اش ، برای تبدیل شدن به هزاران جسمی که آن تکه چوب می توانست به آن تبدیل شود را از دست می دهد . یعنی آن چوب اگر تبدیل به این یک تکه چوب حجاری شده نمی شد می توانست به یک شکل دیگر در آید و توانایی این را داشت که از بین هزاران جسم یکی را انتخاب کند .
بنابراین همانطورکه Santo)و(Steele درکتاب راهنمای خود
Guide book to Zen and the art of Motorcycle Maintenance
گفته اند : (( به این تکه چوب یا به این جسم یک چیز با ارزش داده شده است اما چیز باارزش تری که همان توانایی بالقوۀ آن جسم است از آن گرفته شده است ))
آیا تا به حال به نهایت این مسئله فکر کرده اید ؟ به نقطۀ شروع و به خودتان فکر کنید چه می شد اگر آن تکه چوب می توانست به یک شکل معین تبدیل شود و همچنان توانایی بالقوۀ خود را برای تبدیل شدن به تعداد نامعینی شکل را داشته باشد . آن گاه شما هم می توانستید ارزش یک شکل انتخاب شده و معین را به آن جسم بدهید و هم ارزش داشتن توانایی پذیرش تعداد نامعدود و نامحدودی از اشکال را .
آیا این ممکن است ؟
در مورد یک تکه چوب ؟ نه در طول یک بازی شطرنج ؟ نه . اما در خود بازی شطرنج ؟ بله . بیایید دوباره به این ایده بر گردیم . اما این بار فقط به راههایی که یک بازی شطرنج می تواند به آن طریق انجام شود فکر کنید .
به این نکتۀ ظریف توجه کنید که برای مثال : یک سرباز پیاده هرگز به عقب بر نمی گردد . پس وقتی شما برای بهبود و اصلاح میدان دید و باز کردن قلمرو (( فیل )) و وزیر ، حرکت 1.e4را انجام می دهید یعنی شما در حال ضعیف کردن سرباز e خود هستید و همچنین خانه های d4,d3,f4,f3را هم تضعیف کردید .
البته در این حالت آخرین تقلا برای ادامۀ کار ، بر طبق ایدۀ toaist تعلل و اکراه در نوبت حرکت است ، مثل این می ماند که کسی با یک تبر در پشت سرتان شما را مجبور می کند که آن تکه چوب را حجاری کنید . در این شرایط چه باید کرد ؟
:: موضوعات مرتبط:
رحمت كايسا (خداي شطرنج )-2